11

3.1K 311 111
                                    

علامت های مکالمه
تهیونگ +
جونگکوک _
جین ×
یونگی ÷
هوسوک =
جنی *
لیسا #
نامجون -

*****************
(یک روز مونده به عروسی تهکوک)

"جین"

قهقه ای از دیدن قیافه وا رفته تهیونگ کردم.
چشم غره ای نثارم کرد و دستاش توی سینه اش جمع کرد.

+واقعا داره دیوونم میکنه.
سعی کردم خندم جمع کنم و با صدایی که ته مونده خنده‌ داشت و می‌لرزید جواب دادم.
×اون روزی که جلوی عمو بلند شدی گفتی لونای امگا داری باید فکر این روز میکردی.

باز چشم غره ای رفت.
+بله گفتم لونام امگاست ولی گوه خوردمو واسه همین روزا گذاشتن.
×نچ دیگه فایده نداره حالا باز چته چرا انقدر شاکی؟

+چمههههه؟ تازه میپرسی چمه؟
×بله میپرسم چت شده داداش کوچیکه والا جفت به این قشنگی، ماهی، نازی.

ایستاد و شروع کرد راه رفتن.
+بهش میگم کت و شلوار سفید بپوش تو امگایی خوب نیست توام مشکی بپوشی گیر داده نه من باید مشکی بپوشم تو اگه میخوای سفید بپوش آخه تو بگو هیونگ کدوم آلفایی لباس سفید میپوشه توی عروسیش؟

لبام بهم فشار دادم تا نترکم از خنده.
×خب تو میتونی اولیش باشی تهیونگ همیشه اولینا باید از یه جایی شروع بشه.
+بس کن هیونگ انقدر طرف جونگکوکو نگیر خوبه دو روز نیومده داری داداشت میفروشی بهش.

شونه ای بالا انداختم.
×نمی‌فروشم داداشی فقط دارم میگم بش حق میدم.
+آخه چه حقی.

اینبار من کسی بودم که چشم غره می‌رفت.
×برداشتی همون شب بهش گفتی تایپم نیستی من فقط از آلفا ها خوشم میاد اینجارو ریدی تو نمیدونی چقدر امگا ها حساسن؟ بعد به جونگکوک رفتی اینو گفتی؟
+اون خودش میدونست من با آلفاها بودم.
×به هر حال علت کاراش میتونه این باشه.

با انگشت اشاره و شستش چشماش فشار داد.
+لعنت اون واقعا امگای بد قلقیه.
×بازم هست..صبر کننن..رفتید خرید زارت همون موقع یکی از اکسای سمیت دیدتت و توام جلوی جونگکوک داری باهاش خوش و بش میکنی؟

حق به جانب نگاهم کرد.
+چیه خب اونم با گچ دستش جوری کوبوند تو شکم مونگ هه (اکس تهیونگ) که بیچاره درجا خوابید کف سرامیکا اصن همون باعث شد بریم گچ دستش باز کنیم.

دیگه نتونستم تحمل کنم زدم زیر خنده.
+آییییش هیونگ انقدر نخند.
میون خنده هام بریده بریده گفتم.
×بعضی اوقات....به عقلت....شک میکنم تهیونگ تو واقعا یه توله سگ پشمالویی.

روی تختش کنارم نشست.
+آه الهه ماه منو از دست اینا نجات بده دارم کم میارم دوتاییشون قراره زندگی برام زهر کنن.

ابرویی براش بالا انداختم و نیشم باز کردم.

******************
"جونگکوک"
دست شکسته ام که تازه 3 روز بود بازش کردم بالا آوردم و غریدم.
_لعنت بهت جنی اون ابزار شکنجه‌ات ازم دورش کن.

فقط بهم بگو/Just Tell meWhere stories live. Discover now