علامت مکالمه ها
تهیونگ +
نامجون -
یونگی ÷
جونگکوک _
لیسا #
جنی *
هوسوک =
جین ×*******************
(فلش بک کمی عقب تر)
"جونگکوک"بعد از درست کردن موهام و انجام یه میکاپ سبک اونم با یک دست چشمکی تو اینه زدم.
_بابا عجب دافی شدی تو پسر.
از حرف خودم خندم گرفته بود بعد از مرتب کردن لباسم قصد رفتن کردم.سوت زنون از اتاق بیرون زدم حتما تا الان مراسم تموم شده و هیونگ باز شروع میکنه غر زدم.
خنده ای کردم.
در های اصلی عمارت باز شدند بعد از سر تکون دادن برای خدمه لبخندزنون سمت جایگاه رفتم.کم کم حس عجیبی که قبل از مراسم به سراغم اومده بود دوباره ذهنم مشغول کرد.
با استشمام رایحه آشنا ولی غریبه ای چشمام درشت شد. بدون اختیار شروع به بوییدن کردم تا بتونم پیداش کنم.انگار باید دنبالش میرفتم دست خودم نبود.
به سرعت اطرافم نگاه میکردم....پس کجایی؟با دیدن چشمای طلایی رنگی انگار صاعقه به بدنم برخورد کرد.
امگام زوزه میکشید و خبر از پیدا شدن جفتش میداد پاکوبان سعی داشت کنترل جسمم به دست بگیره.
آلفای کت و شلوار پوشیده روی صندلی آروم بلند شد و سمتم اومد.ضربان قلبم به شدت تند میتپید.
زمزمه اش به گوشم میرسید.....صدام میزد 《امگای من》با دیدن دستم اخماش توی هم رفت. ترسیده عقب کشیدم با برخورد دست سالمم به ظرف میوه موز عزیز خوشمزه رو برداشتم
_نشد بخورمت ولی ازم محافظت کن.
پرتش کردم سمت مرد که همین کارم باعث غرش بلند گرگش شد و بعد از شکوندن استخوان های مرد بیرون جهید.
با دیدن گرگ سیاه رنگ بزرگ همراه با چشمای طلایی همچنان میخکوب سرجام ایستاده بودم.
اون لعنتی یه خون خالص بود؟!!! بدبخت شدم....دلم میخواست برم جلو بزنم فک خوشگلشو بیارم پایین ولی متاسفانه خشک شدممممم.نالیدم: _هیونگ کمکم کن.
با خیز گرفتن آلفا سمتم فاتحه خودمو امگامو خوندم اما یونگی هیونگ به سرعت باد جلوم پرید و دستش سمت آلفا گرفت.
÷آروم باش آلفا......آروم باش به اون امگا کاری نداشته باش.آلفا به شدت عصبانی بود و رایحه ویسکی تندش همه رو اذیت میکرد خدمه به سرعت سالن رو خالی از افراد کردن و فقط تعداد کمی باقی مونده بودن.
گرگ بزرگ آلفا از این طرف به اون طرف آهسته حرکت میکرد و غرش میکرد.حسش میکردم......اون داشت امگاش رو طلب میکرد و یونگی هیونگ رو مانع میدید.
هر لحظه امکان داشت با هیونگم درگیر بشه.آروم زیر گوش یونگی هیونگ زمزمه کردم.
_بدبخت شدم هیونگ اون جفتمه الانم با موز زدم تو صورتشسر یونگی هیونگ به سرعت سمتم چرخید صدای شکستن استخوان های گردنش شنیدم.
÷چییییی؟ترسیده سری تکون دادم. دوباره نگاهم به آلفای سیاه رنگ دادم.
_بابا یه موز این حرفارو نداره داداش چرا وحشی میشی یهو.
جنی میون گریه هاش بلند گفت.
*جفتتم مثل خودته اوپاااااا
و دوباره شروع به زار کردن تو بغل لیسا کرد. یونگی هیونگ دستی توی موهاش کشید رایحه خنک و سرد برف پراکنده شده بود.
_هیونگ چرا بهم ریخته شدی این یارو رو نمیشه کنترل کرد؟
÷باید قبل اینکه همه رو بکشه آرومش کنی جونگکوک وگرنه فاتحه همه خوندس.

YOU ARE READING
فقط بهم بگو/Just Tell me
Werewolfفقط بهم بگو/Just tell me🔞 چی میشه اگه جفت حقیقی کیم تهیونگ امگایی باشه که به آلفای دیگه ای قولش داده باشن. و تهیونگی که فقط به آلفا های مذکر گرایش داره... چی میشه که اون امگارو انتخاب میکنه؟ اون آلفا چیکار میکنه وقتی امگاش جفت حقیقیش پیدا میکنه؟ . ...