34

3.6K 358 38
                                    

با حس لمس شونه‌اش چشماش رو باز کرد و به بالای سرش نگاه کرد، یونگی کنار گوشش زمزمه کرد:
- میرم دستشویی و چشمک زد. جیمین سرش رو آروم به نشونه مثبت تکون داد و یونگی به سمت انتهای راهرو حرکت کرد.

دو دقیقه بعد از جاش بلند شد و زیر نگاه‌های کشندهٔ تهیونگ سمت انتهای راهرو حرکت کرد. تهیونگ هیچ حقی نداشت که براش تصمیم بگیره پس میتونست اونق ر نگاهش کنه تا چشماش چپ شه!

با نگاهی به اطرافش تقه‌ای به در زد که به سرعت در باز شد و دستش به داخل کشیده شد. جلوی دهنش رو گرفت که صدایی ازش خارج نشه و به یونگی که رو به روش دست به سینه ایستاده بود نگاه کرد، ابروهاش رو بالا انداخت و گفت:
- چرا صدام کردی؟! فکر کردم کار خصوصی خاصی داری! فکر نمی‌کردم قراره فقط وایستی و نگا...
یونگی تو یک حرکت چرخوندش و صورتش رو به در سرد روبه‌روش چسبوند و از پشت سر بهش چسبید... کنارش گوشش با لحن جدی که جیمین میتونست قسم بخوره براش میمیره گفت:
- زیادی به جونگکوک چسبیدی! خبریه؟
جیمین در حالی که داشت بین یونگی و در له می‌شد پوزخندی زد و گفت:
-دیوونه شدی؟! خودت میدونی که اون با تهیونگه!
یونگی کمرش رو محکم تر به جیمین کوبید و جیمین برجستگی چیزی رو درست روی خط باسنش حس کرد و بی اختیار ناله‌ی زیرلبی کرد و گفت:
- یونگی! کوتاه بیا!
یونگی که به نظر تو تصمیمش جدی بود لب‌هاش رو به گوشش چسبوند و در حالی که زبونش رو به گوشش می‌کشید گفت:
- لازمه به یکی یادآوری کنم‌که مال کیه!
جیمین با کلافگی گفت:
- اما اینجا نه!
یونگی دستش رو سمت کمربند جیمین برد و به آرومی مشغول باز کردنش شد و گفت:
- تو توی اون سلول انفرادی اشغال تونستی انجامش بدی... باید باور کنم اینجا نمیتونی؟ هوم؟
یکی از دست هاش رو داخل برد و عضو نیمه بیدار جیمین رو فشرد و دست دیگه‌ش رو بالا آورد و در حالی که انگشت شصتش رو محکم روی لب‌های قلوه ای جیمین می کشید گفت:
- برت می‌گردونم سمت خودم و این دوتا لب‌خوردنیت فقط برای بوسیدن من باز میشه پارک جیمین، فهمیدی؟
جیمین که از این همه جدیت یونگی خوشش اومده بود و یاد اولین سکس هاشون میوفتاد تو نقشش فرو رفت و ترسیده سری به علامت مثبت تکون داد. یونگی دستش رو از روی عضو برآمده جیمین برداشت و به آرومی تو جاش چرخوندش، هر دو دستش رو وارد شلوارش کرد و باسن خوش فرمش رو چنگ محکمی زد و به سمت خودش کشیدش، جیمین آه آرومی از بین لب‌هاش خارج شد و یونگی بلافاصله لب‌هاش رو بینشون جا داد و مشغول خوردنش شد، باسن برآمده و خوش فرمش رو چنگ می‌زد و گاهی نوازش می‌کرد جیمین بی تحمل دستش رو سمت کمربند یونگی برد و به سختی بازش کرد و عضوش رو توی دستش گرفت و مشغول مالیدنش شد، یونگی گاز محکمی از لب هاش گرفت و بوسه‌شون رو ادامه داد، زبونش رو روی لب‌هاش کشید و عقب رفت، نگاهی به انگشت‌های جیمین که دور عضوش بالا و پایین میشدند انداخت و انگشت های کشیده‌ش رو کمی پایین تر بود و ورودی پسر رو چک کرد و تو گوشش زمزمه کرد:
- لازمه آماده‌ت کنم؟ یا هنوزم بخاطر صبح آماده ای؟
جیمین آه آرومی از برخورد انگشت های یونگی با ورودیش کشید و به ناله گفت:
- آماده‌ست...
یونگی تک خند کوتاهی زد و گفت:
- آفرین پسر خوب! حالا برام شلوارت رو بکش پایین...
جیمین که مسخ رفتار ها و لحن دستوری یونگی شده بود در حالی که نگاهش رو از چشم‌هاش برنمیداشت شلوار و شورتش رو تا ساق پاهاش پایین کشید و ایستاد.
برخلاف تصورش یونگی دست‌هاش رو زیر رون‌های تو پرش انداخت و باعث شد جیغ کوتاهی بکشه، جیمین رو به در تکیه داد و پاهاش رو بالا گرفت، عضوش رو روی ورودیش تنظیم کرد و با فشار محکمی عمیق واردش شد، جیمین ناله‌ی کوتاهی کرد که یونگی هشدار داد:
- هیش! میخوای همه بفهمن که داری اینجا به من میدی؟! هوم؟ میخوای همه بدونن که من ازت سیر نمیشم؟

4427Where stories live. Discover now