part 8

128 21 0
                                        

وویونگ :
چند ساعتی از شروع مراسم میگذشت و من بی حوصله تر از قبل بودم
کمی دور تر سان مشغول صحبت بود و حتی نمیدونستم یوسانگ کجا مشغوله
نگاهم رو به زنان و مرد هایی که در بین رقص نور تانگو میرقصیدن دوختم و سرم رو روی دستام گذاشتم
دقایقی به همین شکل گذشت تا اینکه صدای دختری باعث شد سرم رو بلند کنم

=قربان یه نفر ازم خواستن بهتون بگن لطفا برید سرویس بهداشتی منتظرتونن

منتظر جوابی از سمتم نشد و به سرعت ازم دور شد
با تعجب نگاهی به اطراف انداختم یعنی اون فرد کی میتونست باشه وقتی کسی من رو نمیشناسه
با ندیدن یوسانگ در دور و اطراف با خودم فکر کردم شاید اون فرد یوسانگ باشه
داخل راهرویی که به سمت اتاق ها و دستشویی میرفت ، شدم
در دستشویی مردونه رو باز کردم
کسی داخل نبود

+ببخشید ؟ کسی نیست ؟

نا امید خواستم از دستشویی خارج بشم که ناگهان در یکی از دستشویی ها باز شد و فردی از پشت دستش رو  روی دهانم گذاشت ، با دست دیگش در دستشویی رو قفل کرد
خواستم دست و پا بزنم که کنار گوشم اروم زمزمه کرد

* آروم باش ، باهات کاری ندارم لطفا اروم باش تا ولت کنم

با چشم هایی درشت شده سری تکون دادم اروم دستش رو از روی دهنم ورداشت
به سمتش چرخیدم
با اینکه مطمئن بودم تا به حال ندیدمش اما خیلی اشنا میزد

+ت..تو کی هستی؟

*من سونگ مینگی هستم

با شنیدن اسمش فهمیدم چرا انقدر اشناست توی تحقیقات گذشته که در موردش انجام داده بودم عکسش رو دیده بودم
اخمی کردم

+اوه همون خیانت کار؟ بهتر نبود اینجوری خودت رو معرفی کنی؟

* قسم میخورم اگه کمی صبر کنی متوجه میشی که اشتباه میکنی

برگه ای سفید به سمتم گرفت

*این رو به سان برسون ، توی این برگه یک سری سر نخ وجود داره  ... درسته من خیانت کردم ، اما نه از روی خواست خودم من میخوام کار اشتباهم رو جبران کنم و این کار فقط با کمک تو امکان پذیره خواهش میکنم مطمئن شو کسی جز خود سان بهش دسترسی نداشته باشه

با تردید برگه رو از دستش گرفتم
وقتی متوجه شَکم شد با نگاهی پر از التماس بهم نگاه کرد و شونه هامو تو دست هاش گرفت

*میدونم اعتماد به کسی که خیانت کرده سخته اما تنها راهی که واقعیت رو بفهمید اینه که این برگه لعنتی به دست سان برسه فهمیدی؟

اروم سری تکون دادم خواستم از اونجا خارج بشم که قبل از اون دستم رو گرفت

+نباید هیچ فردی جز سان اون رو بخونه
دونستن اطلاعاتی که توی اون برگه نوشته شده دلیل محکمیه تا اونا ...

حرفش با صدای در قطع شد

=مینگی داری چه غلطی میکنی چرا انقدر طولش میدی چرا این در بی صاحاب رو قفل کردی؟

مینگی با عجله به سمت یکی از دستشویی ها هلم داد

*برو تو و تا وقتی از اینجا خارج نشدیم صدات در نیاد
با عجله داخل شدم و در رو قفل کردم

میتونستم صدای باز شدن در رو بشنوم
صدای فردی که هیچ نظری نداشتم کیه باز دوباره به گوشم رسید

=داشتی چه غلطی میکردی؟

*یکم حالم بد بود الان دیگه خوبم بیا بریم

چند دقیقه ای صبر کردم تا مطمئن بشم از اونجا رفتن
بین دو راهی بودم اگر این نامه رو میخوندم میتونستم اطلاعات خوبی برای اداره پلیس گیر بیارم
اما مینگی تاکید کرده بود نباید کسی جز سان اون رو میدید
سری از فکر هایی که توی ذهنم بود تکون دادم و لای برگه رو باز کردم
بالای صفحه متنی با فونت درشت نوشته شده بود
" به پشت سرت نگاه کن "
در زیر متن تعدادی اسم و عکس وجود داشت که با خط هایی نامفهوم به هم وصل شده بود
فقط یکسری از اسم ها برام اشنا بود
به دور بعضی از اسم ها با رنگ قرمز اشکال مختلفی کشیده شده بود
با دیدن اسم خودم در اون میون چشم هام گشاد شد
یعنی این اسامی به هم چه ارتباطی داشتن چرا باید اسم من هم این مابین میبود
با سر درگمی برگه رو دوباره تا زدم و توی جیب داخلی کتم گذاشتم و از دستشویی خارج شدم
بر خلاف وقتی که این سمت اومده بودم چراغ راهرو خاموش شده بود و به سختی میتونستم جلوی راهم رو ببینم
فلش گوشیم رو روشن کردم و جلوی پام گرفتم تا بتونم راحت تر جلوم رو ببینم
در همون حین خواستم قدمی بردارم که صدایی از پشت سرم شنیدم
به سرعت نور رو پشت سرم انداختم اما هیچ چیزی اونجا نبود با خودم فکر کردم شاید توهم زدم و به راهم ادامه دادم با برگشتم توی سالن اصلی نگاه چند نفر رو روی خودم حس میکردم و این برای منی که تقریبا کسی در این مراسم نمیشناختش عجیب بود
سر میزمون برگشتم دلم کمی نوشیدنی میخواست
به یکی از پیشخدمت ها که پسری جوان بود اشاره کردم تا نزدیک بیاد

+لطفا یه نوشیدنی بدون الکل برام بیار
.......
"از زبان شخصی نامعلوم"
پیشخدمت رو صدا کردم
و جوری که کسی متوجه نشه شیشه ی دارویی رو بهش دادم

-این رو توی نوشیدنی اون مرد بریز ، در ازاش پول خوبی بهت میدم

پسر که بوی پول به مشامش خورده بود ، شیشه رو از دستم گرفت و به سرعت دور شد
....

خب خب خب رسیدیم به پارتای حساس😂🌚
خوشحال میشم نظراتتونو بگید🤍

میتونید ادامه فیک رو توی چنل تلگرام تلگراممون سریع تر بخونید
https://t.me/woosan_deception

𝘿𝙚𝙘𝙚𝙥𝙩𝙞𝙤𝙣Where stories live. Discover now