save us | ناجی

Bắt đầu từ đầu
                                    

- الان برمیگردم

و اون ها رو تنها گذاشت
با رفتن جونگکوک ؛ پچ پچ دخترا دوباره شکل گرفت
چون نه تنها چیزی گیرشون نیومد بلکه همه چی مبهم تر هم شد !

+ من تسا رو خوب میشناسم ، همین طور جونگکوک رو . اگر اونا چیزی بینشون نباشه حتما در آینده شکل میگیره ؛ چون اینجا یکی هست که بدجوری رو اون یکی کراشه و نمیخواد فعلا خودشو لو بده

دنیل که موافق نبود در مورد چنین چیزی بحث بشه ایده ای داد

دنیل - نظرتون چیه بیخیالشون شیم و یکم از امشب لذت ببریم ؟؟

* از دید جونگکوک *

وارد استیج رقص شدم اما نه اثری از اون مرد بود و نه اثری از تسا
حالا دست خودم نبود و دلم میخواست به محض اینکه تسا رو دیدم سرشو از تنش جدا کنم
فعلا نبودش به یک چیزی ختم میشد که من اصا از این بابت راضی نبودم
جنگو جدالی در من به وجود اومده بود از اینکه قرار نیست خطایی از تسا سر بزنه یا اینکه قراره این اتفاق بیوفته !

بدون وقفه اولین کارکنی که دیدم جلوشو گرفتم و تنها چیزی که به یاد میارم اینکه اون منو به سمت این راه رو راهنمایی کرد
من هم به دنبالشون اتاق هارو یکی پشت یکی گشتم
نمیدونستم هدف اونها چی بود . اصا من زیاده روی کردم یا تسا ؟؟

فقط میدونم که بلاخره تونستم بعد از کلی بلاتکلیفی و گشتن اتاق های پر ، اون رو پیدا کنم
روی تخت ! در حال بوسیده شدن
به وضوح میدیدم که تسا حاظر نیست مرد رو ببوسه و داره تلاش میکنه ازش فرار کنه

- داری چه غلطی میکنی ؟؟

این تنها چیزی بود که ذهنم رو وادار میکرد پیادش کنم
مرد هول کرد ولی بدون اینکه از تسا جدا بشه من رو از نظر گذروند
به تنم ست مشکی ای میدید که جدیدا گرفتمش
پوزخند مسخره ای لبش رو کش داد

- واقعا نمیدونی برای چی تو این اتاقیم ؟

دندون هامو رو هم فشردم

بهتره کنترلمو حفظ کنم و قبل از اینکه وجودش رو از رو زمین بردارم به عاقبتش هم کمی فکر کنم
پس فقط اجازه دادم تا به خودش بیاد و از موجودی که فعلا در اختیار من بود فاصله بگیره

- بهتره همی الان تن کثیفتو از روش برداری !

- موقعه ای که دخترت داشت منو همراهی میکرد میبودی ! الان چرا دنبالشی ؟ نیاز جنسی ؟

چشم هام رو روی هم فشردم
به سمتشون قدم برداشتم

+ جونگکوکاااا

صدای اون دختر عین خوره ای افتاد تو وجودم
داشتم میدیدم که چطور تقلا میکرد تا پسر رو از خودش کنار بزنه و این من بودم که در عین عصبی بودنم خونسرد شدم !

اولین باری بود که اینطور و با این لحن صدام میزد
هیچکس توی این کشور آخر اسم رو نمیکشه  جز کشور خودم ...

- دارم با آرامش کامل بهت میگم بزار بره وگرنه جرئت اینو پیدا میکنم که بفرستمت پیش جهنمیا

-  میخوام ببینم واقعا جرئتشو داری یا نه

با لبخند ترسناکی قدم زدم سمتشون
تنها کسی که از این آرامش قبل از طوفان خبر داشت تسا بود
چشمام تسا رو میدید ، اون دوتا تیله ی تیره که حالا ملتمس بودن ، دلم رو میلرزوند

موجودی که روش احساس مالکیت داشتم به التماس افتاد که کمترین آسیب رو به مرد برسونم

- جونگکوکااا خواهش میکنم .

برای نجاتش بود . درخواستش برای کمک بود ، در حال حاظر من ناجی ای بودم که تسا بهش نیاز مند بود
پس چرا باید همین به ایستم تا بیشتر مورد لمس مردی قرار بگیره که رو نرومه ؟
چرا ببینم که داره بغضش میشکنه و من ایستادم و نگاهشون میکنم ؟

مرد صاف تو چشم هام نگاه کرد .
تمام قدرتم رو ریختم تو مچ چپم !
حرکت سنگین دستم رو نصار چهره اش کردم که تسا تونست کنار بره از بغلش بیرون بیاد .
مردی که حتی نمیدونستم کی هست و چی کاره هست رو زیر سِیلی از مشت هام قرار دادم

تا اینکه تسا من رو به خودم آوردو التماس گرد تا دست از زدنش بردارم 

مرد حتی قدرت تکون خوردن از زیر مشت های من رو هم نداشت
چشم هام نمیخواست جاییو به غیر از غرق خون بودن مرد رو ببینه !

اما انگار اون کیی که زیاده روی که بود من بودم .

+ خواهش میکنممم جونگکوکااا

صدای گریون تسا آخرین چیزی بود که میخواستم تو کل زندگیم بشنوم .
تسا لباسم و چنگ زد ازم خواست دست بکشم

از روی مرد کنار رفتم و نفس کشیدم
هنوز هم به قدر کافی خالی نشده بودم و نیاز میدیدم زنده نباشه

اما اینا همش به خاطر تسا بود ! من واقعا حاظر بودم به خاطرش پامو به دادگاه کج کنم ؟
اون کسی بود که من حاظر بودم انقدر به خاطرش به کسی مشت بزنم ؟؟

اصا نفهمیدم چی شد ولی منو در آغوش کشید و بدنم رو محکم چنگ زد
میون گریه های آرومش نالید

+ اگر ... نبودی من نمیتونستم کاری کنم ... ولی خواهش میکنم ... دیگه کاریش نداشته باش .

ادامه دارد ...
......................................................

سلام سلام ببینید کی این وقت شب سرو کلش پیداا شدههه ...
دوست دارم نظرتونو راجب ورژن عجیب غریب و ترسناک جونگکوک بدونم
فکر میکنید قراره در آینده چه چیزی براشون رقم بخوره ؟؟
(با عرض زیاد از پوزش برای دیر به دیر منتشر کردن)
حتما به این پارت ووت هاتونو ببخشین اصا وقتی ازتون نمیگیره 🥹❤️✨️🫶 بوسم رو گونه ی تک تکتون

𝐬𝐚𝐯𝐞 𝐮𝐬 | jungkook Nơi câu chuyện tồn tại. Hãy khám phá bây giờ