نایون/جینMommy:
جینیJ:
یئونی😍Mommy:
کجایید؟J:
خب یادته جونی هی میگفت میخواد یه بار توی زندگیشم که شده مست کنه؟Mommy:
اوهوم و بعد مشغول نوشیدن مشروبای مختلف شدMommy:
بعد داشت باهات میرقصیدMommy:
یا فقط داشت بپر بپر میکرد نمیدونمMommy:
تقریبا واسه دوساعت به قر دادن ادامه دادMommy:
بعدش حالش خوب نبود واسه همین تو بردیش طبقه ی بالا و دیگه نمیدونمJ:
بالا آورد و بعد یه اتاق پیدا کردیم که بتونه چند دقیقه ای دراز بکشهMommy:
عیووJ:
یئونی خیلی نازه. هی میگه اگر کلمه ی زیبایی چهره داشت شبیه من میبودJ:
بعد یه چیزی تو مایه های "لبای جینی خیلی ناز، بزرگ و خیلی ناز به نظر میان" گفتJ:
و بعد گفت"به جینی نگو ولی عاشق وقتیم که قاشق بزرگه میشه و کاری میکنه احساس خوشگل بودن بکنم."Mommy:
خدای من نمیتونم گریه کنم آرایشم خراب میشهJ:
الانم روی پام خوابهMommy:
چرا شما دوتا اینقدر نازیدJ:
اون ناز ترینه🙂Mommy:
در حالی که من مجبورم این شرایطو تنها سپری کنم تو داری حالشو میبری عزیزمJ:
خدایا بهم بگو چی شده😍 جونی به این زودیا بیدار نمیشهMommy:
جونگی واقعا ولم کرد چون بخاطر مینا اومده بود اینجاMommy:
پنج سال دوستی به این شکل دور انداخته شد😔😔J:
ولی بهت گفت باهاش بریMommy:
مومو اونجا بود🤢J:
رفیق بدون هیچ تمایلی میگم ولی مومو حسابی خوشگلهMommy:
فکر کنم؟ این حقیقتو که ردش میکنیمو عوض نمیکنهJ:
چرا؟Mommy:
فیلم اند گیمو لو دادJ:
عوو بازندهMommy:
میدونم درسته🤢Mommy:
به هر حال. اولش با هت بودم و همه چی خوب بود. میرقصیدیم و خوش میگذروندیمJ:
عاااMommy:
تا اینکه مردم اومدن بینمون و سعی کردن با اون برقصن. من اینطوری بودم که نه من اینجاما. برید توی صف داشا
YOU ARE READING
Colorless Rainbow ~|| Hopegi/Namjin/Vminkook Au Persian Translate
Fanfictionیونگی و هوسوک از هم متنفرن. واقعا متنفرن. تا زمانی که یونگی پیام ناشناسی دریافت میکنه. -- ꨄ ☼☽ نام: رنگین کمان بی رنگ ☼☽ کاپل: سپ. نامجین. ویمینکوک ☼☽ ژانر:تکستینگ، فلاف، انگست ☼☽writer: @sunkltten ☼☽cover by: @im_jonas