|Chapter 1|

3.5K 679 242
                                    

قسمتِ اول => بهم زدن.







+ فاک یو کیم تهیونگ، فاک یو!!

خب این صدای جئون جونگکوک بود که داشت جملات محبت آمیزش رو خطاب به دوست پسرش، اونم توی کافه ی شهر، فریاد می‌زد.

_ لازم نیست خواسته هاتو فریاد بزنی می‌تونم برات انجامش بدم، اونم مجانی!

معرفی می‌کنم اینم کیم تهیونگه.
دوست پسر کله شق و فوق جذابِ کوکی که یکم مخش تاب داره چون تو اون موقعیت قطعا جاش نبود که بخواد لاس بزنه اما خب اون مرد در واقع توی تشخیص موقعیت ها یکم مشکل داره.

_ چرا فقط توی آرامش و سکوت مشکلاتتون رو با هم در میون نمیذارین تا حلش کنید؟!

خب حق با نامجون بود، بهترین دوستِ تهیونگ که طبق خواسته ی رفیقش اومده بود تا رابطه‌ی اون دو نفر رو درست کنه چون کوکی خیلی عصبی و تهیونگ هم خیلی کلافه بود.

_ به نظرِ من که بزرگترین مشکلشون خودشون‌اند.

جین با خونسردی اظهار نظر کرد و باعث شد نامجون که تا اون لحظه سعی داشت اوضاع رو درست کنه با ناامیدی دستی به صورتش بکشه. قطعا جین هم اومده بود تا طرفِ دوستش جونگکوک رو بگیره و اون رابطه ی سمی رو به اتمام برسونه.

_ تو دخالت نکن جین، این زندگیِ من و جونگکوکه.

تهیونگ با حرص و کلافگی برای جین چشم غره رفت که باعث شد کوکی با عصبانیت لبهاشو رو هم فشار بده و بازم داد بزنه.

+ تو خیلی عوضی و بی مسئولیتی!

_ جوری حرف نزن که انگار خودت بهتری!!

الان این تهیونگ بود که در جواب کوکی داشت داد می‌زد و باعث شده بود ملت برگردن و با گیجی به اون پسرا که دور میز گردی نشسته و دم به دقیقه فریاد میزدن، نگاه کنند.

+ ممکن بود بخاطرت اخراج شم.

_ خب اون شغل اصلا به تریپ تو نمی‌خوره.

تهیونگ با کمال خونسردی گفت و تکیه‌شو به صندلیش داد، سعی کرد نیشخندی که قرار بود رو لب‌هاش شکل بگیره رو مخفی کنه اما متأسفانه مثل همیشه تو کارش شکست خورد.

کوکی با حرص دست باندپیچی شدشو روی میز گذاشت و غر زد.

+ ببین با من چیکار کردی!!

خب اون داشت بی انصافی می‌کرد پس تهیونگ هم با اخم پای گچ گرفته شدشو بالا آورد تا روی میز بذاره که البته انجام اینکار یکم سخت بود پس با یکم معطلی و نگاه انداختن به اطرافش، پاشو رو پاهای نامجون که کنارش نشسته بود گذاشت و سری تکون داد.

Fuck You |TKWhere stories live. Discover now