Chapter 1

9.2K 954 42
                                    


نگاهی به برگه ای که مقابلش قرار گرفته بود انداخت و لبخند بزرگی روی لبش شکل گرفت.
باورش نمیشد، بعد مدت ها بالاخره به آرزوش رسیده.
با صدای مرد مقابلش سرش رو بالا آورد.
_امضا کن پسرجون من کار دارم، باید زودتر برم.
جونگ کوک سرش رو تکون داد و خودکار رو برداشت و بعد از امضای قرارداد، همراه با مرد از روی صندلی بلند شد.
_فردا بعدازظهر میتونی بیای، کارهات رو بیاری و روز بعدش نمایشگاهت رو برگزار کنی،اگر استقبال خوبی ازش بشه، راجب تمدید قرارداد صحبت میکنیم.
جونگ کوک سرش رو به نشونه تایید تکون دادو همراه صاحب نمایشگاه از ساختمون خارج شد، بعد از خداحافظی از اون مرد، گوشیش رو از جیبش خارج کرد و شماره هیونگش رو گرفت.
چند ثانیه بیشتر طول نکشید تا صدای هوسوک تو گوشش بپیچه.
_بله کوکی؟
جونگ کوک که از صدای هوسوک متوجه شده بود مثل همیشه سرش شلوغه، سریع رفت سر اصل مطلب.
_هیونگ من بالاخره میتونم نمایشگاه خودم رو برگزار کنم.
با ذوق گفت و باعث شد، ذوقش به هوسوک هم منتقل بشه.
_اوه، واقعا؟ از کارات خوششون اومد‌‌؟
جونگکوک همونطور که با ذوق از عرض خیابون می‌گذشت و به بوق ماشین ها اهمیتی نمی داد، گفت:
_اره، بهم گفتن کار هام خیلی خوبه و اونا حاضرن روشون سرمایه گذاری کنن.
هوسوک مثل همیشه با لحن حمایت گرانه ای گفت:
_برات خوشحالم بچه، این نمایشگاه کی هست‌؟
جونگکوک دستی برای تاکسی مقابلش تکون داد و بعد از ایستادن ماشین، سوار شد.
_اونجوری که حرف میزدن انگار زمانشون محدوده، منم گفتم هر زمانی خودشون راحت باشن، منم راحتم! اوناهم گفتن فردا بعدازظهر کار هام رو ببرم و روز بعدش برگزار میشه.
_خب پس باید به همه خبر بدیم که نمایشگاه نقاش کوچولوی مارو از دست ندن.
جونگکوک لبخندی زد.
_به آشناها میگم.
صدای هوسوک با ذوق به گوش جونگکوک رسید:
_منم به دوستام خبر میدم، نگران چیزی نباش مطمئنم همه چیز به بهترین شکل ممکن اتفاق میوفته.
جونگکوک نگاهی به بیرون انداخت و گفت:
_ممنونم هیونگ، برو دیگه مزاحمت نمیشم میدونم مشتری داری.
_باشه جونگکوکی، مراقب خودت باش، فعلا خدانگهدارت.
تماس رو قطع کرد، لبخندی زد و تصمیم گرفت تو اکانتش به دوستاش خبر بده.

 تماس رو قطع کرد، لبخندی زد و تصمیم گرفت تو اکانتش به دوستاش خبر بده

Oops! This image does not follow our content guidelines. To continue publishing, please remove it or upload a different image.

Oops! This image does not follow our content guidelines. To continue publishing, please remove it or upload a different image.
Plumeria | Vkook, Hopemin [Completed] Where stories live. Discover now