🤖Part 5🤖

7.1K 1.2K 136
                                    

سفر کوتاهشون، طولانی و طاقت فرسا بود.

تهیونگ از خستگی همون اول به خواب رفت و مغز جونگ کوک هم به شدت درگیر بود. داخل سرش رو می شد مثل یه شرکت که تقریبا ورشکسته شده و هر کدوم از کارمند ها دارن به طرفی میدون تا به چیزی رسیدگی کنن در نظر گرفت. همون قدر آشفته.

وقتی به خودش اومد از جاده جنگی گذشته بود و جلوی ویلای شخصیش ایستاده بود. هیچ دروازه ای وجود نداشت، جونگ کوک ماشین رو کنار پله های ایوان پارک کرد و به سمت تهیونگ چرخید. برای لحظه ای فقط بهش خیره شد... چطور شرایط اینقدر پیچیده شده بود؟ چرا جیمین با اون تماس گرفته بود؟ یعنی می دونست؟ ولی از کجا؟

جواب اون سوال ها هر چی که بود، جونگ کوک اصلا نمیخواست تهیونگ هم مطلع باشه. اون باید براش همون استاد جئون غریبه که اشتباهی باهاش قاطی شده بود می موند.

- آقای کیم؟

آروم صداش زد ولی تهیونگ تکون نخورد. وقتی جواب نداد آهی کشید و از ماشین پیاده شد و به سمت در سمت دیگه رفت و بعد از باز کردنش،دستشو زیر گردن و زانو های تهیونگ انداخت و بغلش کرد.

سوز بدی می اومد و جونگ کوک درحالی که نرم گونه اش رو به پیشونی تهیونگ چسبونده بود تا باد به صورتش نخوره به سمت خونه حرکت کرد و به سختی با یک دست از زیر زانوی تهیونگ در رو با کلید باز کرد و وارد شد.

:::::::::::

Tae's Pov

با حس این که توی جای نرم و گرمی هستم با لذت چرخیدم ولی در آنی از درد دست زخمیم ناله کردم و سیخ سر جام نشستم. ترسیده بودم بخیه هام رو باز کرده باشم و از بین پلک های به هم چسبیده ام به بازوم نگاه سریعی انداختم ولی خداروشکر پانسمانش خونی نبود.

نفس عمیقی کشیدم و بعد با یادآوری این که آخرین تصویر توی ذهنم ماشین بود، متعجب نگاهمو اطراف اتاق چرخوندم و گونه هام داغ شد. وقتی خواب بودم منو آورده بود داخل؟ چقدر خجالت آور!

وقتی راجب یه ویلای خارج از شهر و توی جنگل صحبت کرده بود حقیقتاً توی ذهنم کلبه فقیرانه ای تصور کرده بودم ولی اینجا حسابی مجهز و مدرن بود.

اتاق خواب حسابی بزرگ و تخت دو نفره، دو تا کمد، آینه، دراور، میز تحریر و دری که به سرویس بهداشتی می رفت داشت.
از روی تخت ساده با ملافه های خاکستری که گوشه اتاق و زیر پنجره کوچیکی بود بلند شدم و به سمت سرویس بهداشتی رفتم.

حمام و دستشویی تماماً سنگ و به اندازه نصف خونه من بودند. و من خونه خوب و معقولی داشتم پس این یه جورایی زیادی پولدارانه بود!

بعد از شستن دست و صورتم از کوله ام که پایین تخت بود بافت مشکی برداشتم و روی پیراهنم پوشیدم چون هوای توی خونه عجیب سرد بود. بعد درحالی که دستامو بغل کرده بودم از اتاق خارج شدم و وارد نشیمن شدم.
نشیمن دو تیکه، قسمتیش مقابل اتاق و مجهز به مبل های چرم خاکستری، پارکت های چوبی و تی وی بزرگی بود. قسمت دیگه هم همین تم و دیوار های آجری رو داشت ولی اپن می خورد و به آشپزخونه طویل و بزرگی وصل می شد.

𝐂𝐫𝐚𝐳𝐲 𝐃𝐨𝐥𝐥 | KOOKVWhere stories live. Discover now