دختر مسخ شده حرفای هری رو تکرار کرد
"ما دیشب باهم سکس کردیم. من عاشق سکسمون شدم."

هری تک خنده ی راضی ای زد و از جاش بلند شد. کتش رو برداشت و از در بیرون رفت.

دستش رو توی موهاش کرد و یکم بهمشون ریخت و تند تند دکمه های پیرهنش رو باز کرد.

این بار به جای لیام، نایل روی اون صندلی پایه بلند نشسته بود و با عصبانیت نگاهش میکرد.

نایل به حدی عصبی بود که وقتی بلند شد، صندلی با صدای بلندی روی زمین افتاد.

"حرومزاده."

گفت و یقه ی هری رو گرفت و بدون اینکه اجازه بده چیزی بگه، دنبال خودش به سمت در خروج کشیدش.

هری ناخودآگاه نگاهش به همون دختر با لباس طلایی افتاد که سعی داشت دوباره ناشیانه ازش عکس بگیره.

بدجور دلش میخواست برای دوربین ژست بگیره و بای بای کنه ولی جلوی خودش رو گرفت و بی تفاوت حواسش رو به نایل داد.

بادیگارد نایل سریع در رو باز کرد و نایل، هری رو پرت کرد از بار بیرون.

بادیگار دیگه ای در ماشین رو باز کرد و نایل با یه قدم بلند خودش رو به هری رسوند و به شدت پرتش کرد توی ماشین و خودش هم سوار شد.

به محض بسته شدن در ماشین، نایل داد زد
"مگه بهت نگفتم دیگه ازین غلطا نکن، هان؟ جواب بده هری لال مونی نگیر. دیشب چه گهی خوردی؟ دوباره با کی خوابیدی؟ تو عقل تو کلت نیست؟ با لویی دعوا میکنی و از عمارت گورتو گم میکنی؟ نمیگی اگه یه درصد کسی غیراز من میومد دنبالت چه کونی باید میدادی؟ وای وای هری تو خری تو خود خری، فقط اگه زین یا لویی میدیدنت... حرف بزن حرومزاده."

هری بی حرف به کفشای خودش نگاه میکرد. نایل بیچاره نزدیک بود سکته کنه.

نایل که فهمید هری مثل همیشه قراره خفه بمونه نفس عمیقی کشید و سعی کرد خودش رو آروم کنه تا به اون کله خر بفهمونه اوضاع چقدر داغونه.

" بتی دیروز بعداز رفتنت زیرآبت رو پیش لویی زده. صاحب کلابی که سر خرتو کج میکنی میری دوست بتی عه. میفهمی یعنی چی؟ یعنی اگه یه کلمه بگن تو توی کلاب چه غلطی میکنی پدر درجا حکم قتلتو میده. هری بهت گفتم فقط یه ماه اون دیک لعنتیتو توی شلوارت نگه دار تا این ازدواج تموم شه. بعدش هیچ کس هیچی نمیتونه بهت بگه. "

هری بیخیال نگاهش رو به پنجره داد. هوا داشت سرد میشد این یعنی تولد لویی نزدیکه. چی باید براش میگرفت؟

"کلی لیام رو تهدید کردم تا گفت کجایی.خوبه اونم قاطی کثافت کاریات کردی. خوب گوشات رو باز کن، امروز میری از لویی معذرت میخوای تا بتی بیشتراز این نتونه موش بدؤنه. فهمیدی؟ باتوم عوضی. "

شاید امسال براش چندتا هودی نرم بگیره. لویی عاشقشون میشه.

نایل که دید هری عکس العملی نشون نمیده با حرص لگدی به پاش زد و دیگه حرفی نزد.

Despite the scars [L.S]Where stories live. Discover now