چپتر ۱۱

105 14 0
                                    


چپتر یازده؛ معبد باستانی و قفل شده ی کوهستان، جنگل اجساد حلق­آویز شده – قسمت سوم

شبح زن صورتی بیضی شکل و دو اَبروی بلند داشت. او بی‌اندازه زیبا به نظر می‌رسید، هر چند زیبایی‌اش نمایانگر سلحشوری پیشین او نیز بود، ولی حالا رنجشی همراه با خشم را می‌شد از وجودش دریافت کرد، انگار نفرتش را در فضایی متمرکز نگه داشته بود و اجازه نمی‌داد هیچ نوری بر آن بتابد. همانطور که بر زمین زانو زده بود بخشی از لباس عروسش که زیر پاهایش قرار داشت کاملاً کهنه و فرسوده شده بود. حالا معلوم شد که همه چیز از کجا شروع شده.

آن دو، مدتی در سکوت به هم خیره شدند که شیه‌لیان گفت:«شوان‌جی؟»

به نظر می‌رسید سال‌های زیادی گذشته و به خاطر نمی‌آورد آخرین بار چه کسی او را به نامش صدا زده است. مدتی طول کشید تا آن هاله‌ی شومی که در صورت زن شبح بود پراکنده شود و به جایش برقی در چشمانش بدرخشد.

گفت:«اون تو رو فرستاده که بیای منو پیدا کنی، مگه نه؟!»

شیه‌لیان حدس زد منظورش از "او" همان ژنرال پِی باشد.

شوانجی جلوتر آمد و پرسید:«پس خودش چی؟چرا خودش نیومد من رو ببینه؟»

وقتی حرف می‌زد در صورتش نوعی حرارت، امید و آرزویی عمیق موج می‌زد و این احساسات آنقدر قوی به نظر می‌رسیدند که شیه‌لیان حس کرد بهتر است با این حرف که «نه، موضوع اصلاً این نیست.» جوابش را ندهد. اما شوان‌جی وقتی سکوت شیه‌لیان را دید همان‌جا بر زمین افتاد.

به مجسمه‌ی بلند و خوشتیپ خدای جنگ تکیه داد. لباس عروسش مانند دشتی از گل‌های خونین در اطرافش پهن شد. موهایش به هم ریخته بود و چهره‌اش از درد به هم می‌پیچید. وضعیتش جوری بود که انگار درد و شکنجه‌ای عمیق بر جانش افتاده است. شوانجی پرسید:«...چرا نمیاد من رو ببینه؟»

این سوال دیگری بود که شیه‌لیان نمی‌توانست جوابش را بدهد، پس ساکت ماند. شوان‌جی سر خود را بالا گرفت و به مجسمه‌ی خدای جنگ نگاه کرد، بعد با ناله به گریه افتاد:«پِی‌لانگ... پِی‌لانگ... من به خاطر تو به کشورم خیانت کردم. همه چیزم رو ترک کردم و این بلا رو سر خودم آوردم. چرا نمیای من رو ببینی؟»

شوانجی در حالی که موهای خود را می‌کشید، فریاد می‌زد:«پِی‌لانگ، مگه قلب تو از سنگه؟»

شیه‌لیان در سکوت او را تماشا می‌کرد. وقتی حرف هایش را شنید، با خودش فکر کرد:«شوان‌جی گفت به خاطر ژنرال پِی به کشورش خیانت کرده... ممکنه به خاطر این باشه که ژنرال پی از رابطه‌شون برای فریب دادن اون و گرفتن اطلاعات محرمانه‌ی نظامی استفاده کرده و این‌طوری موفق شده پادشاهی شوان‌جی رو شکست بده؟»

ترجمه فارسی رمان Heaven Officials Blessing Where stories live. Discover now