[ببخشید دوستان دیر آپ شد یسری مشکلات شخصی داشتم امیدوارم لذت ببرید امشب سه پارت رو آپ میکنم💖]
با صدای راه رفتن پا بیدار شدم اما چشمامو بازنکردم حدس میزدم جونگکوک حرکت کرد ازم دور شد کمی مکث کرد و برگشت سمتم صدای پاهاش نزدیک و نزدیک تر میشد بالای سرم ایستاد نگران بودم نفسم داشت بند میومد که با سردی ابی ک روم وارو شده نفسم حبس شد و از جام پریدم و عقب کشوندم خوندمو
و ماتنگاهش کردم
اون چشمای مشکی و سردش ترسناک بود
جونگکوک_خیلی تنبلی امگا از اینبه بعد بیشتر از یه ساعتی که مشخص میکنم بخوابی تنبیه میشی
چیزینگفتم سرمو انداختمپایین
نزدیکم شد پشت گردنموگرفت و منوکشوند سمت بیرون
از حرکتش به شدت شوکبهموارد شده بود
انگارحیوون خونگیش بودم یا عروسکش
دستو پا میزدم ک درست وایسم اما اونقدر سریع منو میکشوند نمیتونستم تعادلمو حفظ کنم پرتم کرد چشمام رو ب زمین بود
میخواستم چیزی بگم که بوی غذا ازخود بیخودم کرد
سمت راستم یه میزپر از غذاهای مختلف بود
چشمام از ذوق برق میزد
پاشدم ک بشینمسر میز جونگکوک با پاش ب پهلوم لگدی زد
جونگکوک_کی گفته قراره سرمیز بشینی؟
با بغض نگاهش کردم خیلی گرسنه بودم
و اینکه با این بون ضعیف مطمعن بودم بازم غش میکنم لعنتبهش
جونگکوک_بشین پایین پام میزارم دهنت چهار دستو پا بشین
بغض کردم وحشتناک بود اینرفتار و سخت
به حرفشگوش کردم مجبور بودم چاره ای نداشتم
شروع کرد غذا خوردن و به من چیزی نمیداد چشمام پر اشک شد داشتمنگاهش میکردم
که چشماش برگشت روم ترسیدم و صورتمو ب زمین دوختم که یهتکه گوشت اومد رو لبام با دستگرفتمش جنگکوک نداد و دستمو پس زد انداختش رو زمین
+بدون دست بخورش
خم شدم و با دهانم گرفتمش و تلاش کردم بخورم در حالی ک چشمام پر از اشک شده بود
از جام با یه اسپنک پریدم نیشخند کنار لبش باعث میشد مور مور بشم
+افرین سگه خوب
با نفرت بهش نگاه کردم
+چیزی میخوایبگی؟
بازم داشتمنگاه میکردم هیچی نمیگفتم با چشمام بهش فحش میدادم
صورتموگرفت و لپمو فشار داد ک باعث شد لبام بیا جلو و خیلی غنچه بشه چه غلطیکردم
نمیشه با این الفا درافتاد چقدر بدشناسم من
+ببینامگا تا وقتی که رام باشی بت سختنمیگذره اما بخوای اذیت کنی قول میدم زنده نمونی
چشمام گشاد شده بود از ترس و داشتم عرق میکردم سعی کردم بغضمو قورت بدم
صورتش نزدیک کرد و گوشتایی ک کنار لبم مونده بودو لیس زد مور مور شدم این چه حرکت کوفتی بود و بازم اون لبخند یِوَریش ک باعث میشد دلم بخواد بزنمش
+امادش کنید زودتر منتظرم
خطاب به چند نفر دیگه اینارو گف و دونفر منو بلند کردنو بردن
_کجامیبرید منو
دستشو اورد بالا و ایستادن
نزدیکم شد در خالی ک جفت دستام توی دستای این ادمسیاه پوشا قفل شده بود
صورتشو نزدیکم کرد
+امگای خوبی باش داریم میریم مهمونی مهمونیه مهمیه ممکنه بخام اونجا یکم بازی کنم باهات سعی کن خوب باشی وگرنهگرون تموم میشه واست حسابی خوشگل کن البته شایدم زیاد نیاز نداری ب خودت برسی
ببرینش
الان این تعریف بود؟یا توهین؟دقیقا چی میگه؟عجیب غریبه اخلاقش اما میدونم چ بلایی سرت بیارم الفا قرار نیس همش اون امگای مظلوم باشم صبر منم سر میاد اخر
وارد ی اتاق شدم پر از لباس ...

YOU ARE READING
Kookv You are my tears
Werewolfتهیونگ یه امگا ضعیفه که به خاطر بدهکاری های پسر خالش به فروش گذاشته میشه سرنوشت با امگایی که قراره توسط یه آلفای سرد بی احساس خریده بشه چکارخواهد کرد... vkook 🔞 خواهش میکنم کسایی که از داستان های یائویی و بزرگسال خوششون نمیاد نخونن..ممنونم💜دوستت...